English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 108 (9053 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
We have a wedding ceremony comin off. U جشن عروسی در پیش داریم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
left handed marriage U عروسی با پست تر از خود عروسی با غیر هم کفو
wedding day U روز عروسی جشن سالیانه عروسی
We are short of space here . U اینجا جا کم داریم
we have a seedless type too U یک رقم بی هسته هم داریم
here is bread in plenty U نان فراوان داریم
we are in the same way U ما هم همان حال را داریم
We are expecting guests for dinner . U برای شام مهمان داریم
what is the score U هر کدام چند بازی داریم
We have a long journey before us . U مسافرت طولانی در پیش داریم
We have plenty of time . U خیلی وقت هست ( داریم )
we make it a rule to U قانون ما اینست که ...قانونی داریم که .....
we abhor a traitor U از شخص خائن تنفر و بیم داریم
There is no hurry , there is plenty of time . U عجله نکنید وقت زیاد داریم
we regret the error U از اشتباهی که شده است تاسف داریم
We have two books extra. U دوتا کتاب اضافه ( زیادی) داریم
We'll need 10 years at a [the] minimum. U ما کمکمش به ۱۰ سال [برای این کار] نیاز داریم.
You name it , weve got it. U از سفیدی ماست تا سیاهی ذغال را داریم ( همه چیز )
Carry the one [two] . U یک [دو] در ذهن داریم. [ریاضی] [در جمع یا ضرب دوعدد که حاصلشان دو رقمی باشد]
In regard to the proposed changes I think we need more information. U در مورد تغییرات پیشنهاد شده من فکر می کنم ما به اطلاعات بیشتری نیاز داریم.
weddings U عروسی
matrimony U عروسی
wedlock U عروسی
spousal U عروسی
wedding U عروسی
bridal U عروسی
marriages U عروسی
nuptials U عروسی
marriage U عروسی
hymens U عروسی
hymen U عروسی
nuptial U عروسی
espousal U عروسی
proposal of marriage U پیشنهاد عروسی
matrimonial U وابسته به عروسی
marry U عروسی کردن
nuptial ceremonies U ایین عروسی
mismarriage U عروسی ناجور
get marriage U عروسی کردن
marries U عروسی کردن
the advantages of marriage U فوائد عروسی
to get married U عروسی کردن
to change ones condition U عروسی کردن
wed U عروسی کردن با
the nuptial day U روز عروسی
bridal U جشن عروسی
marriages U جشن عروسی
marriage U جشن عروسی
marriageable U درخور عروسی
marriage preparations U تدارکات عروسی
internuptial U وابسته به عروسی
nuptial U نکاحی عروسی
to chang one's condition U عروسی کردن
hedge marriage U عروسی زیرجلی
nuptials U نکاحی عروسی
weddings U جشن عروسی
wedding ring انگشتر عروسی
wedding U جشن عروسی
digamy U عروسی دوباره
handfast U پیمان عروسی
married U عروسی کرده متاهل
espousing U عروسی کردن نامزدکردن
antenuptial U مربوط به پیش از عروسی
hymen U خدای عروسی ونکاح
promise of marriage U قول یا پیمان عروسی
hymens U خدای عروسی ونکاح
to come dressed in your wedding finery U با لباس عروسی آمدن
remarried U دوباره عروسی کردن
marriage lines U گواهی نامه عروسی
to pop the question U پیشنهاد عروسی کردن
espouses U عروسی کردن نامزدکردن
espouse U عروسی کردن نامزدکردن
postnuptial U وابسته به بعد از عروسی
anniversaries U جشن سالیانه عروسی
sham marriage U عروسی ساختگی یا دروغی
anniversary U جشن سالیانه عروسی
spousal U زفاف وابسته به عروسی
remarry U دوباره عروسی کردن
genial bed U رختخواب یافراش عروسی
remarries U دوباره عروسی کردن
espoused U عروسی کردن نامزدکردن
trigmous U سه بار عروسی کرده
We have problems of our own. U ما مشکلات خودمان را داریم. [وقت نداریم به مشکلات شما برسیم]
a wedding with all the trimmings [fixings] U یک عروسی با هر چیزی که باهاش می آید
wedding party U مجلس عروسی یا عقد کنان
d. wedding U جشن شصتمین سال عروسی
golden weddings U جشن پنجاهمین سال عروسی
golden wedding U جشن پنجاهمین سال عروسی
diamond weddings U شصتمین یا هفتادوپنجمین سال عروسی
diamond wedding U شصتمین یا هفتادوپنجمین سال عروسی
consummating U انجام دادن عروسی کردن
consummates U انجام دادن عروسی کردن
consummated U انجام دادن عروسی کردن
consummate U انجام دادن عروسی کردن
love match U عروسی ای که پایه اش عشق باشد و بس
deuterogamy U عروسی دوم باره تجدیدفراش
silver wedding U بیست وپنجمین سال عروسی
they were made one U یعنی باهم عروسی کردند
relative impediment U محظور شرعی برای عروسی
we are want of money U ما نیازمند پول هستیم به پول احتیاج داریم
maritally U چنانکه وابسته بشوهر باشد از راه عروسی
handfast U دست نامزدی پیمان عروسی بستن با حلقه
hymeneal U سطح هاگدار ومیوه اور قارچ سرود عروسی
wedding cake U کلوچهای که در عروسی به مهمانان میدهند و برای دوستانی ....میفرستند
p sexual relations U امیزش جنسی بطورهرج مرج وبدون رعایت ائین عروسی
morganatic marriage U عروسی یکی از بزرگان بازنی که ازطبقات پست که باشوهرخودهم پایه نمیشود
well there are actors and actors U آخر هنر پیشه داریم تا هنر پیشه
married under a contract unlimited perio U زن گرفتن شوهر کردن مزاوجت کردن عروسی کردن با
Recent search history Forum search
1tink and grow rich
1 In this step that is all information in our hand, you are kindly requested to quote based on rough estimate price in this step.
2May enquiries be made to your previous employers
1چندمین
1این جمله اسپانیایی هستش و معنی فارسیش رو میخوام . باگوگل ترنسلیت این معنیشه:متعلق به خانواده پروکوم است و در مفهوم انتخاب گنجانده شده است . اگه میشه معنی جمله اسپانیایی اگه هم نمیشه فقط معنی پروکوم ؟
0شب عروسی
0?انگیلیسیه نیروگاه شهید سلیمی نکا رو میخواستم
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com